آنچه آموختم شفاعت اهل بيت ع و خدا و خدا و خدا

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام یاران و دوستان حیدری این حقیر سر از پاشنه خوشحالم هنوز تحریراتم مخاطب دارد هستند کسانی که با سیب سخنم سخن می گشایند و به قاموس عشقم هشیار و آشنایی می یابند روزی یک روایت از لیلی و مجنون شنیدم که بی حکمت و بی جا با حال و احوال امروزی من نیست منی که عشق را با یسارا حیدرحی امام مطلق سید علی حسینی خامنه ای س آغاز نمودم عشقی که دنیوی نبود و مرا به دیده دنیوی عشقی حادث نشد منی که یکسال پیش از ولایت امام و پدر و مراد دلم ولایتش را جهانی داشت و جهان را با نایب برحق امام زمان عج آشنای خلایق کند من در انشایی که رهبر و امام خود را چگونه یافتید با موضوعی اینچنینی باعث شد از آن ماه تابان عمرم که از لحظه تولد تا به امروز هادی و ناجی من شد تجربه کردم در انشا خود رهبر و امام خویش را حضرت امام مصلح سید علی حسینی خامنه ای س اعلام نمودم و مکارم اش را در سن  اندک و در زمانی که هنوز امام ره رهبر انقلاب اسلامی بودن از ایشان که آن زمان رئیس جمهور مه تاب ما بودند و با هر لباسی صبا می افکندند بر جمع ما عشاق من عالم بودم به ولایت و امامتش طوری که پدر و مادرم را که معلم درخواست حضور کرد به آنها گفت فرزند شما هنوز امام امت را نمی شناسد و این به دلیل فقر دینی آنها می باشد سخنی که هرچند من نوه مرجع تقلیدی شناخته شده بودم حاج میرزا حسن حائری احقاقی ولی می بینم آن کودکی من که در مکتب عشق اهل بیت ع و امامان معصوم گذشت با آنکه خانواده من مذهبی در آن زمان بودند ولی انقلابی نه و این حقیقت که همه خانواده مرا ترد کردند به خاطر ایمانم به حضرت آقا و حتی برای خشنودی جمع حاظر نشدم فروش او را و نادیده گرفتن ظلم به او را و این شد که آن روز پدر و مادرم وقتی این ماجرای مرا تعریف می کردند در آن زمان به من می خندیدند و می گفتند بابا لااقل یاد می گرفتی اسم رهبر را تا اینگونه تابلو نمب کردی یکسال از آن واقعه گذشت و نایب برحق امام عصر ارواحنا لک به فدایی خود را در معرض فیض و کرامت مسلمین و آزادیخواهان جهان که اسلام را با همه اعتبار و وقار و قدرت و بزرگی آن را در این عصر ولایتش باور و حاصل عمرشان از آن فیض ولایی شد قسمت مولایم سکوتی مرگبار به لسان آنانکه عشق مرا نادیده گرفتند این علم به ولایتش را اتفاقی شماردند دیگر زبان توجیه نداشتند همچنان من همان کیوان 5 دبستانم و او هنور محبوب من حال که به ولایت و علمداری حیدرثانی او ذولیمین بیعت و امامت آقا جانم استادم سید مجتبی حسینی خامنه ای د ظ ع کوله بار عشقم را کامل نمودم ک حقی را که برگردنم هست نسبت به پدر و برادر و خواهرانم به درستی بخ قدر دینم عمل کردم و خواهم کرد عمری در کف یک باورت کردم بودم آرزوی شاگردی و مکتب عشق را بارها ملامت کردم و از او که هست یقین جمع ما درخواست گدایی در بر درب مکتب اش کردم رفت ام تا مقصد عشق او یانی دلم را نپذیرفت قدم و آن گل استاد معرفت از کوچه خود تشنه ام راهی خانه کرد داشتم اش ولی نمی دانم چرا بر من ندادنش آنجا که مجنون بی چاره زمانی که به او گفتند پیروز شدی دیگر لیلی شوهرش مرد و تو می توانی با لیلی شوی و به عشق ات نائل شوی و او گفت لیلی با من است و همیشه کنار من است آنها گفتند توهم میزنی لیلی الان در خانه است و تو را طلبیده به دیدار و مجنون گفت آن لیلی که شما می گویید نمی دانم کیست اما لیلی من سالهاست با من است در مسیر من می آید مرا در باطن و ظاهر دیگر ملامت نمی کند وجودش را در من یافت اکسیر عشق مرا بهم دادو منم به حرمت اش امروز از لیلی پرم آری آنجا که جهان نداد حق ام را به وجودش آنجا که خنده هایش مرا با خود به آسمان می کشد هیچ شکی نیست که لیلی من امروز دربر من است آنچه شما لیلی می خوانید آنچه در من توهم لقب داده اید آن توهم لیلی حقیقی من است دوستان برادران خواهران ممن را اگر در این مکتب ذره ای کنکاش کنید دیر زمانیست که به این خاندان عشق دل بستم و عمرم در حسرت گذشت دنیل با من کاری کرد که در توهم غرق و ناجی ام را اندر پی او یافته ام حال دوستانم شمایی که می توانید معشوق مرا ببینید و لمث کنید بدانید من از همه شما ضعیف ترم و گناهکارم و بی ارزش ترین بنده امروز خدا هم از پی آبرو و هم از پی وجود بازم من ام می دانم که همینکه در ذهن می پروراند معشوقی خویش را نه از سر دروغ که از پی باور و یقینی ست که شما توهم اش می خوانید قدر بدانید جایگاهشان را خود را محق عشقی قرار دهید که خیلی ها مثل من در توهم هم گاهی منع می‌شوند از داشتن معشوق اما چه حاصل آنها شود که لیلی من با همه عیب و نقص و کوتاهی و گناه و بی مایه بودنم جایگاهش دلم بود این دل پاک ترین دل عالم شد آنچه توهم می خوانید اگر نبود من غریب بارها از این شهر رفته و میخانه ها را از وجود متوهم خود خالی می کردم می خواهم به پدر و برادرم سلام برسانید و بگویید قلب مجنون به درد آمد وجودش بیگناه و بی جنبه گی اش اعتراف دارد من را می‌آموزیم به بیعت و نوبه ام که هر چه هست نیست از نشان معشوق در پی تنها این دوجنس نایاب یقین است که اگر خدا رسوایم کند اینگونه می کند که مرا به آنچه مقام آنقدر می آزمایش و لحظه ای کم آوردن و جدایی که بنده ام اما جایز به بیعت شکنی و توبه شکنی نیم هرچند گناه می بخشد اما اینجا او نیست که تو را مجازات می کند آن همان ذهم جویای توست که از این فلاک ت آزموده به بدبختی رسیده و هرگز نکند مرا به این خصلت آزموده من میرم به بی جنبه گی و کودکی و کوچکی ام معطرفم بر گناهکاری و بر بی تابی و با همه این بدنامی و هرزگی و جبروت مولایی که مرا به هپروت فرو برد و امروز وجودم با نام و سخن اوست که حرکت می کند و جان به یمن او در این قفس بیتوته کرده است ای خدا قسم میدهم حال که بنده بودنم و جایز گناه و بیان می کنم یقین داری می دانی بیشتر از هرکسی در برابر این آزمون تقلا کردم و نمی دانم کجایم آنقدر می دانم که گنهکار و بی جنبه ام اما تو نگاه داشته ای ذره ای اعتبارم پس راضی نشو بر وجود خودم. ذلت را پذیرا شوم جز سوختن و نیست شدن از شهادت پرکشم مرده تقدیر بسته به امیال دنیوی پایان عمری زنده وار شوم اللهی صدای عشق را به لیلی برسان بگو قربان ات روم همه چی خوب است من خسته ام اما بع حرمت عشقمان می بینم میسوزم سخن نمی گویم شاید خداوند مرا برای اینکه این همه سال بود و بر من  شوا فکند و من ساده از کنازشش گذر نمودم مرا ببخشد حال فقط از خدا لیلی را تمنا می کنم می دانم دلی که یک روز در مدرسه یقین را به زمین بنا کرد باورش را امروز به حرمت عشق اش نجات پیدا کند از قحر بی آبرویی و بی مقامی و انگل بازر زندگی روزمره به عطای اللهی خود برسن که خدا داند من که به روسیه حسین ابن علی و گوشواره های کشیده ار گوشش قسم خدایا من را آبرویم را پی بده و این عشق را در من به عنوان یک یاد بودی خوش برای سایرین بساز و مگذار رسوایی مرا به نابودی غیر شهادت گره زند آمین یا رب العالمین

حیدری ذولیمین هویدا استشهادی کیوان گیتی نژاد سردار تنهایی امام مطلق سید علی و حیدر ثانی آقا سید مجتبی حسینی خامنه ای و اولاد صالح حضرت آشنا یوم الدین به رفعت و موهبت عشق ازلی 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسطکیوان گیتی نژاد102/9/20:: 9:24 صبح    |     () نظر

ولايت مطلقه ناپب صالح حضر...
ما را در سایت ولايت مطلقه ناپب صالح حضر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a40knf بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1402 ساعت: 1:25