محمدحسين رجبي دواني نمونههاي خواندني از تشابه فتنههاي دوران اميرالمومنين(ع) با دوران زعامت رهبر معظم انقلاب و روش دفع فتنه? را تشريح کرد.
به گزارش فرهنگ نيوز ، محمدحسين رجبيدواني کارشناس ارشد مسائل تاريخ صدر اسلام و عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) است. وي فرزندعلامه علي دواني است که مقام معظم رهبري در رابطه با علامه علي دواني ميفرمايند:"علامه دواني علم رجال را از دانشي تخصصي و ويژه اهل فن، به دانشي عمومي تبديل کرد و در دسترس همگان قرار داد".
مشروح گفتوگو با محمدحسين رجبيدواني را در زير ميخوانيد:
گفتوگوي ما در مورد مديريت راهبردي حضرت آقا، در بحث بحرانها و فتنههاست. نحوه برخورد ايشان با اين فتنهها چطور بوده است؟ اگر بخواهيم مقايسهاي با فتنههاي صدر اسلام و برخوردهايي که با آنها ميشده داشته باشيم، چه وجه تشابهاتي بين آنهاست؟ چه از نظر نوع مديريت و چه از نظر نوع برخوردي که با آنها ميشده است؟
رجبي دواني: خداوند عنايتي به اين کشورِ امام زماني داشته و دارد و به اين کشور افتخار داد که داراي رهبرهاي بيبديلي باشد؛ چه حضرت امام خميني (رضوانالله تعالي عليه) و چه حضرت امام خامنهاي (حفظهالله تعالي). به اين معنا که بدون تعارف و اغراق، اگر ما در طول تاريخ به حاکمان و فرمانروايان نگاه کنيم، افراد بزرگي داشتهايم که حکومتهاي قوي و دراز مدتي را تشکيل دهند اما امام با چه قيمت و هزينهاي اين کار را انجام دادند؟
بسياري از حاکمان با کشتارهاي وسيع و سرکوب گسترده مخالفان خود توانستهاند پايههاي قدرت را مستحکم کنند؛ چه در جهان اسلام و چه در غير جهان اسلام و چه حتي در ايران دوره اسلامي، حاکميتهاي بزرگي وجود داشته اما اقتدار اينها و تداوم حکومتشان با چنين هزينههايي بوده است.
اما به لطف الهي و به برکت حاکميت نظام ولايت از آنجاييکه براساس ديدگاه شيعه، بايد رهبري جامعه اسلامي در اختيار امام معصوم(ع) باشد و در زمان حضور معصوم، اگر غير معصوم حکومت کند - حتي اگر عادلانه هم رفتار کند - او حاکم جور و نامشروع شناخته ميشود. در زمان غيبت معصوم، اين شأن و جايگاه بايد در اختيار نائب امام باشد و اگر کسي غير از نائب امام حکومت کند - ولو عادلانه رفتار کند - از نظر شرعي، ديدگاه کلامي و فقهي شيعه، آن حکومت غاصب بوده و حاکم آن، حاکم جور خوانده ميشود.
بنابراين وقتي حاکم مشروع بهعنوان نائب امام(ع) حکومت ميکند - اگرچه ما آن حکومت را در قالب ولايت مطلقه فقيه ميدانيم - معنايش اين نيست که وليفقيه هر کاري خواست و ميل شخصي او بود انجام دهد. وليفقيه خود را در پيشگاه خداوند، امام زمان (ع) و امت اسلامي مسئول ميداند.
هر حکمي که صادر ميکند و هر فتوايي که ميدهد بايد پشتوانهاي قرآني داشته باشد يا ريشهاش در سيره معصومين (عليهم السلام) باشد. اگر اجتهادي ميکند، اجتهاد هم بايد مبتني بر مباني پذيرفتهشده شرعي باشد؛ لذا بايد اعمال وليفقيه مستند به پايههاي شرعي باشد.
در فتنههاي دوران رهبري حضرت آقا (حفظهالله تعالي) - چه فتنهاي که در سال 78 رخ داد و چه فتنه بسيار گسترده و حسابشده سال 88 - ما عملکرد معظمله را دقيقا بر مبناي آيات قرآني و سيره پاک نبوي و اهلبيت (عليهمالسلام) ميبينيم. بهعنوان مثال اولا اگر بخواهيم اين فتنهها را تشريح و مشابهسازي کنيم، آنچه حضرت آقا (حفظه الله تعالي) در دوره رهبري خود با آن روبهرو شدند، با آنچه در عهد اميرالمومنين(ع) پيش آمد، بسيار شباهت دارد.
از همان بدو ولايت ايشان، از آغاز ولايت رهبري معظم انقلاب (حفظهالله تعالي)، برخي با اين عنوان که ايشان جوان است و هنوز شايد براي اين امر مهم آمادگي نداشته باشد، سازهاي مخالفي زدند و برخي مقابله داشتند. اما به لطف الهي بهخاطر بصيرت مردم و ولايتمداري آنها، اين مخالفتها نتوانست تبديل به فتنهاي براي نظام اسلامي شود.
براي مولاي متقيان اميرالمومنين علي(ع) همين مسئله پيش آمد. در پي رحلت پيامبر اسلام(ص)، اميرالمومنين علي(ع) را به بهانه کم سن و سال بودن، نداشتن تجربه کافي و حساس بودن بزرگان قريش، کنار زدند و متاسفانه چون مردم در آن زمان، مثل مردم ما داراي بصيرت نبودند، لذا حکومت اميرالمومنين(ع) محقق نشد و وجود مقدس ايشان 25 سال خانهنشين شد.
اما در اينجا اگرچه همان ايراداتي که به اميرالمومنين (ع) وارد کردند به حضرت آقا (حفظه الله) هم تشابه داشت، اما از آنجاييکه مردم در اوج بصيرت و ولايتمداري بودند، با وجود چنين مخالفتها و نغمههاي مخالفي، الحمدلله ولايت حضرت آقا رو به راه شد و مشکلي پديد نيامد.
اما در سال 88 کسانيکه منافع خود را با ادامه رهبري حضرت آقا - که در حقيقت تداوم راه امام خميني بود - در تضاد ميديدند، مسائلي را به اميد اينکه ولايت را از حاکميت بيندازند و به آمال خود برسند، بهانه کردند. اين را چه کساني به پا کردند؟
کسانيکه بعضا در کسوت روحانيت بودند، سوابق انقلابي داشتند، در تسخير لانه جاسوسي نقش مهمي داشتند ولي در اين سالها - که ده سال از رحلت امام گذشته بود - هويت انقلابي آنها قلب شده و تغيير پيدا کرده بود. لذا کسانيکه مواضع شديد ضد آمريکايي و ضد استکباري داشتند در اين موقعيت خواهان تغيير اساس نظام بودند و چشم اميد به حمايت هاي غربيها بسته بودند.
من فراموش نمي کنم که يکي از آنها که متاسفانه در کسوت در روحانيت قرار داشت، وقتي روزنامه هاي آن زمان در حمايت از بخش مهمي از روزنامه هاي خائن توطئهگر - روزنامه هاي مدعي اصلاحات - روزنامههاي خود را تعطيل کردند، ايشان صحبت کرد و گفت: "شما بايد به کار خود ادامه دهيد تا صداي اعتراض ما کماکان به گوش جهانيان برسد."
يعني در آن توطئه اي که کرده بودند، چشم به حمايتهاي خارجي داشتند. حدود 5 روز تهران را به آشوب کشيده بودند و حضرت آقا (حفظهالله تعالي) با درايت، تيزبيني و خردورزي فوقالعاده، اين قضيه را مديريت کردند و نگذاشتند ابعاد وسيعي پيدا کند. مردم به سرعت متوجه کار خائنانه آنها شدند و در مقابل روزنامه خائني که در پوشش آزادي بيان و مقابله با بسته شدن روزنامهها، اسرار محرمانه را فاش کرده بود، موضع گرفتند.
مردم در روز 23 تير با حضور به موقع خود، اين توطئه را کاملا خنثي کردند و توطئهگران و فتنهگران را رسوا کردند. اما در سال 88 دقيقا ميبينيم فتنهاي که به پا شد، با فتنه سران پيمانشکن - يعني ناکثين عهد اميرالمومنين(ع) - تطبيق ميدهد. شخصيتهايي به ميدان آمدند که سابقه رياستجمهوري، رياست مجلس، نخستوزيري و... در زمان حيات امام و در آغاز انقلاب را داشتند و بسياري از آنها داراي سوابق درخشان و طولاني مبارزاتي قبل از انقلاب بودند، زندانها رفته بودند و تبعيدها کشيده بودند.
آنها در جايگاه هاي مهم و مديريتي نظام جمهوري اسلامي قرار داشتند اما به دليل تداوم رهبري حضرت آقا و عدم تن دادن ايشان به خواسته ها و آمال نامشروع آنها، اينک مقابل رهبري قرار گرفته بودند و حاضر شدند ائتلاف و اتحادي با دشمنان ديروز انقلاب برپا بکنند.
در فتنه 88 - گذشته از دو عنصري که به عنوان سران در حصر فتنه شناخته ميشوند - دو رئيسجمهور سابق در پشت اين قضيه قرار داشتند و يکي از آنها با نامه گستاخانه اي که دو روز قبل از انتخابات، بدون سلام و تحيت به رهبري نوشت، ايشان را تهديد کرد که اوضاع، آتش زير خاکستر است که به زودي شعله ور خواهد شد و بدين ترتيب چراغ سبزي به فتنه گران نشان داد که من هم با شما همراه هستم .
يکي ديگر از رؤساي جمهوري که در دوره تاريک حکومت خود بسياري از ارزش ها را به مسلخ برده بود و غربي ها و دشمنان نظام را به نابودي ارزشهاي انقلاب و استحاله نظام اميدوار کرده بود، در تظاهرات غيرقانوني فتنه گران حضور پيدا مي کند و به طور همه جانبه از آنها حمايت مي کند.
کسي که در دوره پيش از انقلاب فعاليت هاي برجسته انقلابي داشت، از پديد آورندگان حزب الله لبنان بود و مواضع بسيار سخت ضد صهيونيستي داشت، در اين فتنه رياست کميته خود خوانده صيانت از آراء را بر عهده مي گيرد، انتخابات را مخدوش اعلام مي کند، خواهان لغو نتيجه انتخابات و برقراري انتخابات مجدد است و آتش فتنه را شعله ور مي کند.
اين در حالي است که او ميبيند و ميداند که همان صهيونيستهايي که وي تا ديروز با آنها مخالفت ميکرد، از اين حرکتها به شدت حمايت و استقبال مي کنند. يعني ما در جريان فتنه 88 مي بينيم سبکي مثل جريان فاسد و ضدانقلابي جمل، ايجاد شد و در رأس اين فتنه چهره هايي برجسته با سوابق طولاني قرار داشتند.
در اتحاد و ائتلافي که ايجاد کردند، از سلطنتهاي غاصب، منافقين جنايتکار ضد دين و بشريت، کمونيست ها، صاحبان رذيلت ها و مفسدان اخلاقي، اراذل و اوباش و حتي بهاييان، گرد آمدند و آنها براي اينکه دايره مخالفت هاي خود و گستره حاميان خود را از دست ندهند، با کمال وقاحت حاضرند همه آنها را زير پرچم خود گرد آورند.
اين اين مسئله اين بود که وجه مشترک همه آنها دشمني با ولايت و مصداق آن - يعني حضرت آقا (حفظه الله تعالي) - بود. همين قضيه را در زمان اميرالمومنين(ع) هم ميبينيم که طلحه و زبير، بهعنوان اصحاب باسابقه و پيشتاز در اسلام و صاحب خدمات گسترده به اسلام، عليه اميرالمومنين (ع) اتحادي پديد آوردند و حاضر شدند با بنياميه اي که تا ديروز همراه با اميرالمومنين (ع) با آنها به عنوان دشمنان بزرگ اسلام مي جنگيدند، در يک صف بايستند.
آنها خوشحال بودند که مروان حکم، دشمن بد سيرت اهلبيت (عليهمالسلام)، از اينها حمايت مي کند، قبيله خود را براي ياري آنها به ميدان آورده و حاضر شدند حمايت هاي معاويه را - که بر ضد حکومت اميرالمومنين(ع) موضع گرفته بود و بخشي از عالم اسلام را تجزيه کرده بود - به همراه داشته باشند و هر کسي را که به هر قيمتي با اميرالمومنين(ع) دشمني و مخالفت داشت، زير پرچم خود آوردند.
منتهي آنها توانسته بودند بخشي از بيت رسول خدا(ص) را با خود همراه کنند؛ چراکه بعضي از زنان پيغمبر(ص) - خصوصا عايشه - نسبت به اميرالمومنين(ع) کينه و دشمني داشتند. البته قرار بود حفصه هم با آنها عليه اميرالمومنين(ع) به ميدان بيايد؛ اما برادرش عبدالله عمر جلوي آنها را گرفت و آنها از اينکه بتوانند بخش بيشتري از بيت پيامبر را با خود همراه کنند، ناکام شدند.
در اين قضيه هم مي بينيم که فتنه گران سعي داشتند از بيت حضرت امام براي پيشرفت مقاصد شوم خود هزينه کنند. حتي از فرزندان شهداي بزرگ انقلاب اينها هزينه کردند و بعضي از آنهايي را که برخلاف مشي پدران شهيد بزرگوارشان، تغيير روش داده بودند، بهسوي خود جذب کردند تا بگويند در اين قضيه از حمايت بخشي از بيت امام و فرزندان شهدا برخوردار هستند.
صاحبان فضيلتها را جذب خود کردند تا مردم دچار ترديد شوند و اگر راه اينها خراب بود اين گونه افراد با اينها همکاري نمي کردند؛ پس اين مسئله نشان مي دهد که اينها درست عمل مي کنند. منتها چه شد که بر خلاف فتنه جمل که مردم را فريب دادند و زير پرچم پيمان شکني خود عليه اميرالمومنين(ع) جمع کردند به مراتب افراد بيشتري را با خود همراه کردند؟
آنها موفق شدند فتنه را بالا ببرند و حتي به يک جريان براندازي کامل تبديل کنند؛ آن هم به صورت مسلحانه و با هزينه و قيمت گزاف جنگ جمل. اينها هم مي خواستند در اينجا جنگ جملي به پا کنند و 25 خرداد را به راه انداختند. از اينرو اعلاميه هاي سران خائن فتنه صادر ميشد که هراز گاهي از مردم مي خواستند که به کف خيابان بيايند و هزينه هاي نظام را بالا ببرند.
آنها اين کار را به اين اميد انجام ميدادند که نظام در مقابل آنها موضع بگيرد و به روي اينها آتشي بگشايد تا با حمايت غربي ها با پروژه دروغين شهيدسازي نظام را فلج کنند و ولايت را از جايگاه بلند خود به زير بکشند؛ منتها ميبينيم که حضرت آقا (حفظهالله تعالي) دقيقا مانند جد بزرگوارشان اميرالمومنين(ع) رفتار ميکنند.
البته من مقداري با بضاعت ناچيز علمي خودم، در تصميمات و موضع گيري ها، رهنمودها و دستورات رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالي) تعمق کردم. تا آنجايي که من توانسته ام تشخيص دهم اينها ريشه در قرآن و يا سيره پاک اميرالمومنين(ع) و ائمه هدي(ع) دارد؛ يعني دقيقا من اين را به دست آوردم و حالا در اين فتنه مي بينيم که حضرت آقا سعي داشتند سران فتنه را - اگر فريب خورده بودند و متوجه حقيقت نيستند - آگاه کنند.
حضرت آقا در نماز جمعه 29 خرداد سال88 با وجود خيانت هايي که سران فتنه کرده بودند آنها را جزو خانواده انقلاب تلقي کردند. رئيس جمهور و نخست وزير سابق اين کشور بوده است، رئيس مجلس بوده است. بدون توجه به جنبه هاي منفي، جنبه هاي مثبت شان را مطرح مي کردند که اينها را به آغوش نظام بازگردانند.
اين همان کاري بود که حضرت اميرالمومنين(ع) قبل از جنگ جمل کردند. زبير را با آن سوابق خواستند و روي او کار کردند؛ منتها زبير از حداقل معرفتي برخوردار بود که وقتي روشنگري اميرالمومنين (ع) را ديد، خود را از صحنه فتنه کنار کشيد. اگرچه بعدا به اميرالمومنين (ع) نپيوست اما گفت من با تو درگير نخواهم شد و از جنگيدن با تو دست برمي دارم.
ولي سران خائن فتنه ما، لطف بزرگي را که رهبري معظم انقلاب به آنان کرد ناديده گرفتند. زيرا مثل طلحه و عايشه به خاطر حضور اوليه افرادي که فريب آنها را خورده بودند و گستره بود احساس مي کردند که کار به نفع آنها تمام مي شود و حضرت آقا از موضع ضعف با آنها اينگونه سخن مي گويد؛ حال آنکه حضرت آقا در اوج قدرت بود ولي نخواست اين قدرت را در همان آغاز نسبت به آنها اعمال کند چون روند اميرالمومنين(ع) را در پيش گرفته بود.
آنها خواهان اين بودند که نظام با حرکاتي که آنها انجام مي دهند چند کشته از آنها بگيرد تا اين را علم کنند؛ در عين اينکه مي ديديم بسياري از مردم در مقابل هتاکي ها، پرده دري ها و گستاخي هاي طرفداران فتنه و اراذل و اوباش آسيب هاي فراواني ديدند. آنها در خيابان هاي تهران آشوب به پاکردند، اموال عمومي را به آتش کشيدند، متعرض جان و ناموس مردم شدند و عده اي را به شهادت رساندند.
بسياري از مردم خواهان سرکوبي و نابودي اين فتنه گران بودند ولي حضرت آقا با درايت جلوي اين قضيه را گرفت؛ همانطور که اميرالمومنين (ع)، به فتنه گراني که به صحنه آمدند و سلاح هم در دست گرفته بودند، فرمود: "فقط کساني را که در بصره جنايت کرده اند مي خواهم به من تحويل بدهيد. شما بيعت کنيد من از تقصير شما گذشتم صحنه را خالي کنيد با شما کاري ندارم."
منتها آنها فکر مي کردند ديگر کار حضرت تمام است؛ ميگفتند ما بيش از دو برابر قواي اميرالمومنين (ع) نيرو داريم و پيروزي از آن ماست. همين مسئله باعث اعتماد به نفس آنها شد که در عرصه بمانند. منتها نمي دانستند که حريف عظمت حضرت اميرالمومنين(ع) نيستند که نهايتا جنگي را که خود آغاز کرده بودند به قيمت سوزاندن خودشان تمام شد و پيروزي از آن اميرالمومنين (ع) شد.
اينها هم مي خواستند کار را به اين عرصه برسانند. سران فتنه اعلاميه هايي براي جذب بسيجيان و سپاهيان صادر مي کردند؛ زيرا مي دانستند که بسيج و سپاه پشتوانه اصلي نظام است و مي خواستند آنها را با ولايت بيگانه کنند، از ولايت دور بکنند و به آنها بپيوندند تا اهداف شومشان محقق شود.
همين حالت را از سوي عايشه در جنگ جمل مي بينيم؛ زمانيکه خطاب به وفاداران حضرت اميرالمومنين(ع)، صحبت مي کند ميگويد: "فرزندان من، مومنان به من بپيونديد. ما جبهه حق هستيم." او ميخواهد با اين صحبتها، اينها را از جبهه حضرت اميرالمومنين(ع) جداکند. ولي همانطور که او موفق نشد، در اينجا هم فتنهگران موفق نشدند و حضرت آقا به خوبي قضيه را مديريت کردند.
نميدانم اين نکته را مجاز هستم اينجا بگويم يا خير، ولي به نظرم ميآيد که نبايد در اسرار باشد. براي تبيين عظمت شخصيت رهبر انقلاب گفتن اين مسئله خيلي لازم است. آنها طوري مطرح کردند که آقا سخت گرفته و مخالفان و پيروان ايشان، طرفداران ايشان، وفاداران به نظام، بسيجيان، سپاهيان، حزب اللهي ها ريختند و همه را قلع و قمع کردند.
حتي هنوز هم طرفداران فتنه گران با گستاخي مي گويند که مسجد لولاگر را خود بسيجيان و طرفداران نظام به آتش کشيدند! اگر نظام حاضر بود براي بقاي خود دست به چنين اعمالي بزند راحت تر مي توانست بسياري از فتنه گران را از صحنه محو کند. يعني اگر حرمت مسجد را نگه ندارد، طرفداران نظام و خود نظام ميتوانند مخالفان را راحت تر از ميان بردارد.
من از يکي مقامات مسئول آن دوره که شايد راضي نباشد اسم ايشان را بياورم، اخيرا شنيدم که ميگفت در زمان فتنه که مي گفتند در يکي از اين هجوم ها به خيابان ها، فتنه گري و بلوايي که کرده بودند حدود 1000 نفر از اينها دستگير شدند. منتها تعداد آنها به قدري زياد بود که نميتوانستيم به تعداد کافي بازجو داشته باشيم. خودمان يک بررسي اوليه اي انجام داديم و گفتيم شايد بعضي از آنها فقط يک عمله ميداني بودند. اينها را رها کنيم و آنهايي را که در اين قضيه موثرتر بودند، نگه داريم. حدود 400 نفر ماندند و 600 نفر را آزاد کرديم. اين 400 نفر بايد بازجويي مي شدند. منتها ما به اين تعداد بازجو نداشتيم که کار آنها به سرعت انجام شود. لازمهاش اين بود که اينها براي مدتي در زندان بمانند تا نوبتشان شود.
نظام حتي حقوق فتنه گراني را که به خيابان ريخته اند، آسيب رساندند، آشوب کردند و شهر را به هم ريختند را رعايت مي کند. بعد گفتند که براي همين مدت هم که اينها را نگه مي داريم بايد خدمت حضرت آقا برسيم و از ايشان کسب تکليف کنيم. مسئله را با حضرت آقا در ميان گذاشتيم که ايشان فرمود: آيا احتمال مي دهيد که بين اين 400 نفر، يک نفر هم بي گناه باشد؟ گفتيم احتمال آن هست. چراکه هنوز اينها را بهطور دقيق بررسي نکردهايم و بايد يک به يک با آنها صحبت و بازجويي شوند. آقا فرمودند: اگر حتي احتمال مي دهيد که يک نفر بي گناه هست، هر 400 نفر را آزاد کنيد و ما همين کار را کرديم.
اين موضوع تا به حال منعکس و مطرح نشده که ايشان براي حقوق حتي يک بي گناه احتمالي حاضرمي شوند 400 گناه کار را آزاد بکنند. اين روش اهل بيت(عليهم السلام) و روش اميرالمومنين (ع) است و به لطف الهي اين کارها جواب داد؛ اگرچه بعضي بر اثر بي بصيرتي - به خصوص خواص - در جريان فتنه ريزش کردند و خود و آخرت خود را تباه کردند، اما به لطف الهي اين عظمت شخصيت حضرت آقا (حفظه الله تعالي) و تدابير بسيار دقيق و متکي به قرآن و سيره ايشان باعث شد گروه هايي که حتي در آن موقع به ايشان اعتقاد نداشتند يا بي تفاوت بودند، به حقيقت و راستي ايشان ايمان بياورند.
من افرادي را سراغ دارم که آمدند و حتي مقلد ايشان شدند؛ در صورتي که قبل از آن مخالف حضرت آقا بودند. در واقع حقيقت موضوع براي آنها آشکار شد و من عينا دست عنايات الهي و توجهات امام عصر (عج) را در حمايت از ايشان در فتنه ديدم.
اگر ما نگاه کنيم که چقدر حساب شده بود و خود حضرت آقا فرمودند: از رحلت امام تا آن زمان کار شده بود و روي کسي که سابقه خوبي در حيات امام داشت و آن دوران مديريت اجرايي کشور را در دست داشت کار کرده بودند و او را براي امروز آماده کرده بودند و با حمايت هاي همه جانبه استحاله شده هاي داخلي، دشمنان بيروني و جوسازي هاي فراوان وحتي پيوستن برخي از سابقون يا فرزندان شهدا براي عملي کردن برنامه خود تلاش ميکردند.
اين توطئه بسيار دقيق طراحي شده بود و نظام و کشور بايد از بين مي رفت اما ايشان يک تنه ايستاد و تدابير ايشان بود که باعث شد فتنه خنثي شود. خصوصا آن سخن زيبا و قاطع ايشان که گفتند: "من به احدي باج نداده ام و نخواهم داد، زير بار حرف نابجا نمي روم و بايد تنها از طريق قانوني امور حل و فصل شود" جز با اتکال به ذات اقدس الهي و عنايات امام زمان(ع) شدني نبود.
لذا برخي از مردم که به ترديد افتاده بودند - اگرچه هزينه هايي براي نظام داشت و حتي بسياري از کساني که به فتنه گران و سران فتنه رأي داده بودند - در 9 دي بيرون ريختند و حمايت قاطع خود را از ولايت و نظام ولايي اعلام داشتند.
9 دي در حقيقت نداي پنهان "هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرني " حضرت آقا بود؛ مثل امام حسين(ع) که در روز عاشورا اين شعار را سر داد و ياري نشد. آقا اين ندا را در دل داشت و بر زبان جاري نکرد ولي مردم پاسخ دادند، بيرون ريختند، ندا را گرفتند و کار فتنه و فتنهگران را يکسره کردند. از اين جهت، ما بعد از تدابير بينظير الهي حضرت آقا (حفظهالله تعالي) مديون بصيرت و ولايت مداري مردم هستيم که توانستند فتنه را خنثي بکنند و آن عظمت را در 9 دي خلق کنند و فتنه گران را خوار و ذليل و از عرصه سياسي محو کنند.
شما يک اشاره اي کرديد، راجع به برخوردهايي که با فتنه شد، همين طور که فرموديد حضرت آقا خيلي با ملايمت، صبوري تا 9 ماه صبر کردند تا آن هايي که فريب خوردند بيايند و صف خود را جدا کنند، با اين حال بعضي؛ خارج نشينان و فتنه گران، نظام را متهم به برخورد تند و خشن با فتنه انگيزان مي کنند. اگر بخواهيم مقايسه اي بکنيم بين برخوردي که حضرت آقا در فتنه 88 با برخوردي که امام علي (ع) با فتنه گران در جنگ جمل داشتند، چه وجه تشابهاتي هست؟ آيا واقعا اين برخوردها خشن بود، با توجه به اين بزرگي فتنه و بزرگي اين توطئه اي که عليه انقلاب اسلامي و اسلام بود.
منبع: تسنيم
ولايت مطلقه ناپب صالح حضر...